سرویس سیاسی خط اعتدال / با قطعی شدن شکست ترامپ و ناکام ماندن او در ادامه حضور ۴ ساله دوم در کاخ سفید، مشخص شد که ترامپ طرفدارانی دارد، گویی عامل شکست ترامپ، «ظریف» و همکاران او در میدان مشق بودهاند. شکست ترامپ چند ماه قبل رقم خورده بود زمانی که کوشید پازل ضدیت خود با برجام را تکمیل کند. ابتدا در فعال کردن مکانیسم ماشه در شورای امنیت ناکام ماند و پس از آن هم موفق به تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران در شورای امنیت نشد. همه این ها دستاورد دیپلماسی موفقی است که ظریف با برجام آن را ثابت کرد و حالا، می شود ادعا کرد یک پای شکست ترامپ همین شکست های دیپلماتیکی است که در برابر ایران و در مهمترین و کلیدی ترین حیاط خلوت آمریکا یعنی شورای امنیت، بر این کشور تحمیل شد.
نفرت از ترامپ در ایران با سیاست های تبعیض آمیز علیه ایرانیان و تشدید تحریم ها به تدریج در حال افزایش بود با اقدام بزدلانه ش در ترور شبانه و مظلومانه سردار سلیمانی به اوج خود رسید و این اقدام، دسته بندی ها و صف بندی ها در میان ایرانیان را در مخالفت و ضدیت و نفرت علیه ترامپ برداشت و همه را ذیل این موضوع مشترک گرد آورد که چنین فردی را باید در عرصه سیاسی و دیپلماتیک منزوی و ناکام گذاشت که چنین هم شد و پس از آن، با وجود ژست های پیروزی در تحمیل لایه های مختلف تحریمی علیه ایران، اما پی در پی و در نشست های مختلف شورای امنیت ناکام ماند تا تبدیل به یکی از ناکام ترین دولت های آمریکا در قبال ایران لقب بگیرد.
واقعیت وجود رقابت ها ی جناحی و سیاسی و صف بندی ها در میان دولتمردان را نمی توان انکار کرد که البته می تواند یکی از وجوه مثبت و قابل افتخار کشور باشد؛ آنهم در منطقه ای که صفی از متحدان غرب در منطقه حتی اولیه ترین نماد و اصول دیپلماتیک را هم رعایت نمی کنند، فضای تکثر سیاسی و تضارب آرا در میان نخبگان و کسانی که دستی بر آتش اداره کشور دارند را باید به فال نیک گرفت اما عرصه سیاست خارجی باید آخرین قربانی اختلاف نظرهای سیاسی داخلی و در میان جریان های سیاسی باشد. سیاست خارجی را باید نقد کرد اما از حمله بی امان و آتش بار شبانه و کور سیاسی باید آن را مصون نگه داشت. و در این میان، وزیر امور خارجه بعنوان سکاندار هدایت سیاست خارجی و در خط مقدم آنچه جهان از آن بعنوان دیپلماسی (در مقابل نظامی گری و جنگ) می شناسند، ضمن اینکه نباید از انتقادات راهگشا و دلسوزانه محروم باشد نباید در گوشه رینگ بی انصافی های سیاسی و چند روزه قرار گیرد.
ظریف را باید یکی از اصولگراترین افرادی دانست که نه تنها در بدنه دولت بلکه در کل نظام حضور دارد. او حتی اگر تعلق خاطر به جناحی خاص در ایران داشته باشد، اما در آنچه اعتقاد دارد، اصولگرایی است که کسی به گردش نمیرسد و گاهی او را متصف به صف یکدندگی در عقاید و ایدههایش میکنند.
به همان اندازه که حرارت و هیجان در خطابههایش در مجلس وجود دارد، چیره دستترین مجریان رسانههای شناخته شده خبری جهان را مقهور توانش در سخنوری میکند.
او با قدرت بیان، بازی با کلمات و ژستهایی که خاص خود اوست، مخاطبش را برای دقایق زیاد و حتی شاید ساعتی، میخکوب میکند؛ بیراهه نیست که جان بولتن در اظهارنظری به تیم مشاوران ترامپ گفته بود، اجازه ندهید ترامپ با ظریف هم کلام شود، چون قطعا او را مسحور خود خواهد کرد.
در کجای جهان و کدام کشور میبینید که تا این میزان وزیر امور خارجهاش مورد هجمه نیروهای سیاسی و حزبی داخلی قرار بگیرد و وقت و انرژی که باید صرف موضوعات مهم و کلان و بلندمدت تامین منافع کشور شود، صرف منازعات و کشمکشهای بیحاصل داخلی شود.
در کدام رسانه و نشریه و شبکه تلویزیونی کشوری دیگر میبینید که اینگونه به دستگاه سیاست خارجی و دیپلماتهایش حمله کنند و بدترین نسبتها را به آنها بدهند و تمرکزشان را برای توجه به مسائل مهم کشور، سلب کنند. یک بخش بسیار پر رنگی از وقت و انرژی وزیر خارجه باید صرف دفاع از خود و پاسخ به حملهها و مطالب بعضا غیر مستند و نادرستی شود که روزانه در فضای رسانه ای کشور منتشر می شود. مطالب سرگردانی که فقط بر روی میدان مشق و ساختمان شماره یک آن تنظیم شده اند و در بسیاری از آنها، دور اندیشی مصلحت اندیشانه ای وجود ندارد.
این واقعیت را باید پذیرفت که ترامپ شکست خورده و بایدن تا چند روز دیگر وارد کاخ سفید خواهد شد و جهان خود را برای دنیای پس از ترامپ آماده می کند و این دقیقا همانی است که عقل و تدبیر ایرانی به ما می گوید که فردی همچون ترامپ در کاخ سفید نباشد.
هم بایدن و هم کسانی که او را حمایت کردند که ترامپ را شکست دهند، همگی آماده مذاکره با ایران هستند، آماده بازگشت به مسیری هستند که ۴ سال پیش آمریکا از آن خارج شد، اینکه وضعیت نسبت به ۴ سال پیش تغییرات زیادی کرده است را هم همه میدانیم، باید همه آماده ورود به دوره جدید باشیم، اگر فرصت جبران و احیاء حتی بخشی از مزایا و امتیازات برجامی وجود دارد باید از آن استفاده کرد.
بهرهمندی ایران از فرصتهایی که ممکن است در مقابل کشور قرار گیرد بیش از اینکه نیازمند تنش و نزاع سیاسی داخلی باشد، نیازمند هم افزایی و اجماعملی است.
شکست ترامپ اتفاقی بود که بدون هیچ تردیدی خوشایند بخش قابل توجهی از جهان قرار گرفته و البته ناخوشایند گروهی از دشمنان قسم خورده ایران است و این اتفاق چرا باید مستمسکی شود، تا عصبانیتها و فریادهایمان را بر سر ظریف خالی کنیم. حتی اگر ظریف و افکارش را قبول نداریم او را به مثابه سرمایه ای ببینید که زبان حق گوی ملت و انقلاب ایران در محافل بین المللی است؛ بجای هجمه به دستگاه سیاست خارجی و تلاش ناصواب برای کسب اعتبار از این رویه، برای رفع مشکلات کشور چاره اندیشی کنیم و ایده و طرح هایی معقول و عملیاتی بدهیم که دولت و مجموعه نظام بتواند پاسخگوی نارضایتی هایی باشد که بخش زیادی از آن به حق است و باید به آنها توجه کرد. تحت فشار قرار دادن ظریف و همکارانش در این شرایط هیچ دستاورد و حاصلی برای کشور ندارد که هیچ، حتی شرایط عمومی کشور را از آنچه الان هست نیز بدتر خواهد کرد.
کلام آخر، با هم صادق باشیم، قسم جلاله ظریف برای عدم ورود به کارزار انتخاباتی سال ۱۴۰۰ را باور کنید،او خود میگوید شرایط ورود به انتخابات ریاستجمهوری را ندارد. این حرفها را در جلسات خصوصی نمیگوید بلکه در برابر چشم و گوش میلیونها شنونده و بیننده زده است و تاکنون هم از آن عقبنشینی نکرده است که وقتی هیات علمی دانشگاه تهران را گرفت، از آرزویش که همان بازگشت به محیط دانشگاهی و درس و تدریس است گفت.