گروه بین الملل«خطِ اعتدال» تحریم دکتر «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه کشورمان از سوی وزارت خزانه داری آمریکا واکنشهای زیادی را در محافل و رسانههای داخلی و جهانی در پی داشت. «پایگاه خبری تحلیلی خط اعتدال» پیش از این در یادداشتی با عنوان: «ظریف هراسی آمریکا» پس از «ایران هراسی»، دلایل این اقدام نامعقول و ناشیانه دولت آمریکا را مورد تحلیل قرار داد.
دولت ترامپ در یک سال اخیر بدترین اقدامات و تحریم ها را علیه کشورمان اعمال کرده و اینک در تحریم اخیر، «صدای ملت ایران»، یعنی دکتر ظریف را مورد هدف خصمانه خود قرار داده است. بر این اساس وزارت خزانه داری آمریکا در بیانیهی خود ظریف را صدای مواضع رهبر معظم انقلاب عنوان کرده و گفته شده است که ظریف از مقام رهبری دستور می گیرد. البته باید تشخیص دولت آمریکا را درست ارزیابی کرد؛ زیرا ظریف تنها مقام سیاسی کشورمان بود که اقدامات زورگویانه، سخیف و شرورانه دولت آمریکا را از تریبون های جهانی به گوش دنیا رساند و این سخن و ندای آحاد مسئولان و مردم ایران بوده است. این تحریم، تلاشهای دکتر ظریف برای نشان دادن ماهیت قدرت سیاسی آمریکا به جهان و از جمله به خود مردم آمریکا را به نتیجه رساند. به نظر می رسد که هدف آمریکا قطع شدن دیپلماسی عمومی و فعال کشورمان باشد؛ ولی واشنگتن با این اقدام، فقط نشان داد که حریف ظریف نشده است! دولت ترامپ با هدایت تیم «بی» در حالی ظریف را تحریم کرده است که چندی پیس دفتر رهبر معظم انقلاب را نیز تحریم کرد. چنانچه پیش از این نیز سپاه پاسداران کشورمان را در لیست تروریسستی قرار داد. این تحریم ها، همگی تحریم ثانویه محسوب می شوند که پس از خروج امریکا از برجام عنوان شد. اقدام اخیر آمریکا سبب شد که سیاستمداران این کشور راه دیپلماسی و گفتگو با ایران را بسته شده عنوان کنند. این اتفاق در حالی رخ داد که وزیر خارجه آمریکا آمادگی کشورش برای مذاکره بدون پیش شرط با ایران را مطرح کرده بود؛ اما تحریم مضحک اخیر آنان، نشان دهنده ی سیاست یک بام و دو هوای آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران است.
در این زمینه حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران تحریم محمد جواد ظریف را «کاری کودکانه» خواند و گفت این تحریمها به معنای «ترس» آنها از آقای ظریف است. دکتر روحانی خطاب به مقامهای آمریکایی گفت: «از یک سو می گویید آماده مذاکره هستیم و از یک سو وزیر را تحریم می کنید!» بعبارت دیگر تحریم دکتر ظریف «دروغ بودن» اظهارات دونالد ترامپ و دیگر مقامهای آمریکایی برای گفتوگو و مذاکره با ایران را آشکار کرد.
«سیدعباس موسوی» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز در توییتی، تحریم آقای ظریف را به درستی «اوج تناقض و حماقت» رهبران آمریکا خواند و گفت: «مقامهای آمریکایی از «منطق و هنر مذاکره» وزیر امور خارجه ایران، به شدت «واهمه» دارند.»
در همین رابطه سیدعباس موسوی در یادداشتی با عنوان «تحریم نابخردانه»، ضمن تحلیلی کارشناسانه و آگاهانه از مناسبات و روند رویدادهای دیپلماتیک، دیپلماسی را نقیض جنگ و پادزهر خشم، خشونت و خصومت دانست. سخنگوی وزارت امور خارجه در این تحلیل، رفتار شتابزده، خصمانه و خشمگین آمریکا را در تناقض دروغآمیزی با ادعای دیپلماسی مذاکره ارزیابی کرد.
موسوی دیپلماسی و ابزارهای آن یعنی مذاکره، گفتوگو، تعامل و چانهزنی را شیوه و سازوکاری دانست که از قدیم و دوره باستان و قبل از آغاز مدنیت برای تعامل و تفاهم و توافق با دیگران به کار بسته میشد. وی یادآور می شود که با توسعه فکری و تکامل عقلی بشر، به تدریج از توسل به شیوهها و ابزارهای خشونتآمیز و خصمانه کاسته و راههای بدیل، یعنی گفتوگو و مفاهمه و همزیستی و تعاون جایگزین آن شده است. بر اساس این نگاه سخنگوی وزارت امور خارجه می توان نتیجه گیری کرد که دولت حاکمه آمریکا در قرن بیست و یکم، از این بدیهی ترین و ابتدایی ترین ویژگی فکری و سیاسی، یعنی دیپلماسی تعامل و تفاهم با دیگر کشورهای جهان بیبهره است. بر این مبنا سیدعباس موسوی می نویسد: «طنز تلخ و پارادوکس بزرگ ماجرا همین جاست کشوری که داعیهدار رهبری تمدن نوین غربی است و خود را بزرگ ترین الهامبخش و صادرکننده ارزشهایی از قبیل دموکراسی، لیبرالیسم و حقوق بشر میداند، به شیوه انسان های نخستین و بدوی جز ابزار زور، تهدید و جنگ به هیچ سازوکار و شیوه دیگری وقعی نمیگذارد.»
نویسنده یادداشت «ایالات متحده آمریکا را بزرگترین تحریمکننده تاریخ میداند که از منظر این کشور، تحریم مکمل جنگ و زمینه ساز آن است! این کشور به خصوص از جنگ جهانی دوم به بعد، ابزار «تحریم» را به طور خاص مورد توجه قرار داده و دهها کشور، صدها شرکت و تشکیلات و هزاران انسان را به بهانههای مختلف مورد تحریم قرار داده است.»
موسوی معتقد است که «امروز تحریم مهمترین وسیله در جعبه ابزار سیاست خارجی آمریکاست، جعبه ابزاری که در قرن بیست و یکم بیش از هر زمان دیگری از ابزارهای اصلی سیاست خارجی یعنی دیپلماسی، مذاکره، تعامل و مفاهمه خالی است. دولت کنونی ایالات متحده اما در توسل به ابزار تحریم، گوی سبقت را از اسلاف خویش ربوده و به تنهایی عنوان بزرگترین دولت تحریمکننده در جهان را یدک میکشد.»
سخنگوی وزارت امور خارجه، کارنامه سیاه دولت کنونی آمریکا را دلیلی بر فقدان عقلانیت سیاسی، دیپلماسی، مفاهمه، احترام متقابل، عدم مداخله و همزیستی مسالمتآمیز در نزد دولتمردان آمریکایی میداند و رواج و تبادل کلیدواژه های اساسی در گفتمان خصمانه و کینهورزانه مقامات آمریکایی به خصوص مایک پمپئو، وزیر خارجه و جان بولتون، مشاور امنیت ملی رییسجمهور را شاهدی بر ماهیت جنگافروز و زیادهخواه دولت آمریکا ارزیابی میکند. به عبارت دیگر، آمریکای عصر ترامپ جز تحریم، تحریم و باز هم تحریم چیزی در چنته ندارد.
ارزیابی سیدعباس موسوی از تحریم عالیترین مقامات نظام جمهوری اسلامی، چیزی جز اثبات دنائت و خباثت امریکاییها در اوج استیصال و عجز و ناتوانی آنها را در مقابل ملت بزرگ و کشور قدرتمند و نظام مقتدر ایران اسلامی نیست.
سخنگوی وزارت خارجه کشورمان به شایستگی، دکتر محمدجواد ظریف را وزیر فرهیخته و فرزانهای
میداند که مورد احترام جهانیان است و دوست و دشمن بر شایستگی، توانمندی، میهنپرستی و صداقتش در دفاع از منافع ملی اذعان میکنند، و تحریم وی آخرین پرده از نمایش مشمئزکننده پمپئو- بولتون است که صرفا اسباب تحقیر و مضحکه این کشور در دنیا را فراهم کرده است.
نویسنده این یادداشت به درستی نتیجه می گیرد که تحریم ظریف، پشت پا زدن به همه ارزشهای ادعایی امریکاست. این اقدام یعنی زیر سوال بردن مذاکره و تحقیر دیپلماسی اقدام دولت امریکا در تحریم وزیر امور خارجه کشورمان، ناشی از خشم و عصبانیت آنها از منطق قوی، صلابت گفتار، گفتمان انسانی و تبحر و کاردانی ظریف در کاربست ابزارهای سیاست خارجی از جمله دیپلماسی رسمی، دیپلماسی رسانهای و دیپلماسی دیجیتالی است.
موسوی با ذکر دلایلی دقیق و کارشناسانه نتیجه می گیرد که مجموعه اقدامات دولت کنونی آمریکا در چارچوب «راهبرد تحریم» بدعتی خطرناک است که به نابهنجاری و بیقاعدهگی نظم و مناسبات بینالمللی میانجامد.
بر اساس رویکرد و تحلیل درست و منطقی سخنگوی وزارت امور خارجه باید با ایشان همسو و همنوا شد که نوشت: «تحریم نابخردانه و سفیهانه محمدجواد ظریف، حمله ناجوانمردانه آمریکا، نه تنها به دیپلماتی شناخته شده، خوشنام و معتبر در تراز جهانی است؛ بلکه شلیکی است به قلب دیپلماسی، نشانهای است از سردرگمی و استیصال سیاست خارجی امریکا، همچنین بیانگر تزلزل در ارکان قدرت در کاخ سفید است.»
در بخش نهایی این تحلیل که می توان آن را موضع دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی نیز تلقی کرد، سیدعباس موسوی به مدعیان مذاکره و کسانی که از بام تا شام، حتی در توییتهای نیمهشب خود، دم از مذاکره بدون قید و شرط با جمهوری اسلامی ایران میزنند یادآور میشود که با نقض بدیهیترین و مهمترین شرط مذاکره، یعنی احترام به طرف مقابل و حذف رقیب، صلاحیت و شایستگی لازم برای مذاکره را از دست دادهاند.