مریم وحیدیان:جبهه مردمی نیروهای انقلاب که بنا بود چتر تجمیع اصولگرایان باشد؛ چه در ایام انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم و چه در روزهای پس از شکست جز تفریق طیفهای مختلف این جریان حاصلی نداشت. جبهه پیروان خط امام و رهبری با ١٨ تشکل در زیرمجموعه خود تقریبا شمولیت قابل قبولی در بین تشکلهای اصولگرا داشت. با این حال دی ماه سال گذشته این جریان جبههای نوپا را کلید زد تا بتواند کار سازماندهی و گردهمایی خطوط واگرای اصولگرا را به دست بگیرد. تشکل تازه متولد شده از همان آغاز چندان با روی خوشی مواجه نشد. جبهه پایداری و چهرههای رادیکالتر اصولگرا چندان از تولد این جبهه راضی نبودند. حزب کهنه کار موتلفه اسلامی نیز اگرچه تلویحا در جلسات و نشستها شرکت داشت اما صراحتا اعلام میکرد که از کاندیدای حزبیاش حمایت میکند.
اعتماد گزارش داد،سقف فراگیر جمنا چنانکه موسسان و حامیانش اعلام میکردند، در نظر کنشگران اصولگرا چندان مستحکم نبود و هر لحظه احتمال فروریختن آن وجود داشت. محمدرضا باهنر، رییس جبهه پیروان خط امام و چهره میانه رو اصولگرا نیز در روزهای انتخابات در مورد سازوکار فعالیت جمنا سکوت پیشه کرد و در حاشیه تصمیمات این تشکیلات را رصد کرد تا نه در عواقب و شکستها شریک این جبهه شود و نه برای جلوگیری از شکست گامی برداشته باشد. دیگر چهرههای میانهرویی نیز بودند که صراحتا خط خود را از جمنا جدا کرده بودند. علی لاریجانی و چهرههای معتدل نزدیک به او حاضر نشدند حتی در یکی از نشستها با جمناییها همکلام شوند. همین بود که جمنا نه تنها نتوانست یک دایره متوازن از تفکرات و طیفهای مختلف اصولگرایی را گرد هم بیاورد، بلکه حتی نتوانست کاندیدای منتخب خود را با صرف هزینههای تبلیغی گسترده پیروز انتخابات کند. این تجربه ناموفق جناح راست چه از حیث تشکل یابی و چه از حیث ارتباط با بدنه اجتماعی چه دلیلی داشت؟ امروز جریان راست پس از این تجربه تلخ از چه طریقی میتواند اشتباهات پیشینش را جبران کند؟ پاسخ اصولگرایان به این پرسش البته تقویت تشکل یابی در شهرستانها است که این روزها آن را کلید زدهاند. آنها پس از حدود شش ماه از این شکست پروژه اسباب کشی به شهرستانها و استانها را کلید زدهاند. همین است که یحیی آل اسحاق، عضو هیات موسس جبهه مردمی انقلاب به اعتماد آنلاین گفته است که «دفتر مرکزی کارها را به شهرستانها برده و هیاتهای مختلف را به همه استانها و شهرستانها اعزام کرده است تا همه نیروها برای انتخابات دور بعد بسیج شوند.»
سازماندهی نمایشی در شهرستانها
گلایههای تشکیلاتی و فعالیت جمعی تنها مختص اصولگرایان نیست. امروز کمتر کنشگر سیاسیای است که از فعالیت اعضا یا طیفهایی در جهتی غیر همسو با حرکتهای جمعی گلهگذاری نکند. جناح راست اما به دلیل شرایط مطبوعی که در عرصه قدرت و ثروت دارد، دو چندان گرفتار این معضل است. منافع غیر همسوی فعالین و طیفهای سیاسی غالبا حرکتهای غیرهمسو نیز میآفریند و جای شگفتی نیست که اصولگرایان تا این حد از عدم وحدت رنج میبرند و نهایتا در هنگامه فعالیتهای جمعی و جبههای مهر عدم موفقیت به پیشانیشان میخورد. راهبرد جدید اصولگرایان مبنی بر تقویت تشکیلاتی در استانها و شهرستانها نیز امری غیر منتظره نیست. این جریان سیاسی پس از بارها شکست قطعی در تهران دریافته است که پایگاه رایاش در شهرستانها و استانها قویتر است یا لااقل در این حوزهها قابلیت جلب رای بیشتری در خود میبیند. به خصوص روی شهرهای مذهبی بیشتر حساب باز کرده است؛ ضمن اینکه به نظر میرسد این جریان احتمال وحدت فعالانش را در شهرستانها و استانها بیشتر میداند.
تصویر جامعه از تشکیلات
امروز چنان تصویر غیر واقعبینانهای از فعالیت سیاسی و تشکیلاتی در کشور شکل گرفته که تصور بیرون آمدن از این گرداب مشکل مینماید. جریانهای سیاسی و طبعا جبهههای انتخاباتی همچون شرکتهای تجاری عمل میکنند که در ایام انتخابات کالا و برندی را به بازار عرضه میکنند و برایش هم تا پای جان تبلیغ میکنند. جریان اصولگرایی دو چندان به این تصویر غیر واقعبینانه دچار است. حزب و تشکل سیاسی اساسا باید بدنی از خواستهها و منافع و مطالبات مردمی داشته باشد و غالب سازماندهیهای دستوری و از بالا به پایین سرنوشتی جز شکست نخواهند داشت. تلاش اصولگرایان برای حضور گستردهتر در شهرستانها و دیگر استانها که در این روزها مورد توجه قرار گرفته نیز در قالب همان وحدت دستوری و گسسته از بدنه اجتماعی، عبور از همان راهی است که در گذشته طی شده و شکست را در پی داشته است. فعالیت تشکیلاتی غیر دستوری البته با انجام چند گام نمایشی اجرایی نخواهد شد. اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری نیز مجمع عمومی ٢هزار نفری خود را با حضور چهرههای استانی و شهرستانی برگزار کرد و حتی از آنها برای انتخاب کاندیدای مورد نظر خود رای گرفت اما این وحدت نمایشی نیز نتوانست گرهی از کار اصولگرایان باز کند. چه اینکه از گوشه و کنار اردوگاه اصولگرایی خبر از انتخاب گزینشی چهرههای استانی شنیده میشد. همین است که امروز همچنان دو پرسش بیپاسخ در برابر جریان راست قد علم کرده و با پیادهسازی چنین ایدههای نمایشیای همچنان بیپاسخ هم خواهند ماند. جریان اصولگرایی به دلیل امکانات سرشاری که در حوزه قدرت و ثروت از آن خود دارد هرچه بیشتر در معرض تهدید حرکتهای غیر همسو با وحدت قرار دارد. کار تشکیلاتی در استانها نیز از این امر مستثنی نخواهد بود و نمیتواند مشکلی از مشکلات فراوان جریان اصولگرایی حل کند.